اردیبهشت - بیست و یکم آوریل- ، مصادف بوده با سالروز وفات اقبال لاهوری، فرزانهیی که پیوسته دل در
گروی مهر ایران داشت و پانزده هزار بیت شعر اندیشمندانه او که 9 هزار بیت آن به فارسی است گواه صادقی بر این مدعاست. به انگیزه سالروز از دست رفتن متفکری که شریعتی او را «علی قرن بیستم» میخواند،اقبال لاهوری در باره علت پیشرفت غربی ها و عقبماندگی شرقی ها می گوید :
قوت مغرب نه از چنگ و رباب
نی ز رقص دختران بیحجاب
لاهوری می گفت که : تنها راه نجات شرق ارتقای سطح فرهنگ جمعی است. تا این انقلاب در خرد جمعی کشورهای مسلمان پدید نیاید هر تلاشی برای مقابله با سلطه غرب و همسانی با او بینتیجه خواهد بود. حقیقت این است که شرقیان اندیشه خود را راکد گذاشتهاند و فقط چشم به مائدههای آسمانی و الطاف الهی دارند، به ظاهر میگویند از تو حرکت از خدا برکت، ولی به واقع چنین نیستند.
میزان مطالعه و آگاهی در مشرق زمین چنان اندک است که باید آن را برابر با هیچ شمرد از همین رو انسان شرقی قدرت تجزیه و تحلیل مسائل اجتماعی و سیاسی را ندارد و موجودی عاطفی و آشفتهحال است که به سهولت تحت تاثیر جریانهای فکری مختلف قرار میگیرد. از ابداع و ابتکار و آفرینش فاصله بسیار دارد.
یکی از هدفهای اقبال تحریص )تحریک کردن( اقوام شرق به ابتکار و خلاقیت بوده استأ یعنی عامل اصلی تفوق غرب. او میدانست که تقلید بردهوار مردم شرق از غرب که ناشی از جهل است سبب شده تا آنان از پیشرفت و خلاقیت باز مانند. در جاوید نامه رابطه شرق و غرب را مورد بررسی قرار میدهد و مینالد که چرا شرق از فرهنگ و اعمال غرب کورکورانه و از روی ناآگاهی تقلید میکند و بدان دلخوش است.
رابطه شرق و غرب به دلیل عدم موازنهیی که در میزان آگاهی این دو قطب بوده است از مسیر درست منحرف گردید، به گونهیی که آن یک در فرودست قرار گرفت و این یک اقتدار یافت و شرق به تقلید از جنبههای ظاهری و بیاهمیت فرهنگ و تمدن غرب پرداخت. به این ترتیب شرق نه تنها گوهر فردیت خود را از کف داد، بلکه از تماس با فرهنگ غرب نیز بهرهیی نبرد
---------------
review.persianblog